خاطرات تحلیل می روند
مثل سرباز کردن زخم
دارم خودم را تکه تکه می کنم
تو فقط فرض می کنی
که من اینجا در اتاقم سالم و سرحالم
مگر اینکه دوباره شروع کنم [به نا آرامی]
***
نمی خواهم کسی باشم
که نبردها همیشه انتخابش می کنند
چون از درون دریافته ام
که من همانیم که گیج شده است
***
نمی دانم چه چیزی ارزش مبارزه کردن را دارد
یا چرا باید فریاد بزنم
نمی دانم چرا باز هم به هیجان می آیم
و چیزی می گویم که منظورم نیست
نمی دانم چرا در این راه افتادم
می دانم که این راه درستی نیست
پس، دارم عادت را ترک می کنم
امشب
دارم عادت را ترک می کنم
***
همینطور که به این چاره ام چنگ می زنم
در را محکم قفل می کنم
سعی می کنم دوباره نفس تازه کنم
حالا از همیشه بیشتر درد می کشم
باز هم هیچ چاره ای نداشتم
صبر کنین بِرَم چوب زیرِ بغلمُ بیارم!
آخر شبی از دوریم در شعر می میری
حسی لجوج بین من و تو نشسته است
کیم وو چونگ، بنیانگذار شرکت دوو
اما من هیچوقت به یک پشه دل ندادم
45791 بازدید
72 بازدید امروز
11 بازدید دیروز
93 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian