× وقتی بچه بودم دلم میخواست دنیا رو عوض کنم بزرگتر که شدم گفتم دنیا بزرگ است، کشورم را تغییر میدهم. در نوجوانی گفتم کشورم خیلی بزرگ است ، شهرم را تغییر میدهم جوان که شدم گفتم که شهر خیلی بزرگ است،محله خود را تغییر میدهم. به میانسالی که رسیدم گفتم از خانواده ام شروع میکنم. در این آخر عمر میبینم که باید از خودم شروع میکردم . اگر تغییر را از خودم آغاز کرده بودم ، خانواده ام ، محله ام ، شهرم ، کشورم و بالاخره جهان را به قدر توانم تغییر میدادم. هر روز صبح در آفريقا وقتي خورشيد طلوع مي کند يک غرال شروع به دويدن ميکند و مي داند سرعتش بايد از يک شير بيشتر باشد تا کشته نشود هر روز صبح در آفريقا وقتي خورشيد طلوع مي کند يک شير شروع به دويدن مي کند و مي داند که بايد سريع تر از آن غزال بدود تا از گرسنگي نم

آدرس وبلاگ من

movafaghiat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/doktor moremo

لیست دوستان

setayesh

arash

amir

daniel

saeed

elle

doktor moremoمشاهده تمام دوستان

گروهای عضو شده

الماس موفقیت

doktor moremo مشاهده تمام گروهاي

موقعی که توی صف دستشویی بودم

دستانم بوی گل می داد.مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اماهیچﮐس فکر نکرد که شاید من یک گل کاشته باشم دیوانه پرسید، عشق چیست عاقل جواب داد:دیوانگی ودیوانه بی‏تفاوت،براه خود ادامه داد براي اکثر مردم مرگ در راه اصول آسان تر از زندگي کردن بر اساس آن است عمیقا دوست داشتن یک نفر،به تو قدرت می بخشد.عمیقا دوست داشته شدن توسط کسی،به تو شجاعت می بخشد شادي خود را به هيچ چيز و هيچ كس وابسته نكن تا هميشه از آن برخوردار باشي زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز زیلو ازکنفو سیوس پرسید:اجازه میدهید نظر شمارا درباره مرگ بپرسم؟ کنفوسیوس پاسخ داد:البته اما تو که هنوز زندگی را نفهمیده ای.چرا میخواهی درباره مرگ بدانی؟فکر این موضوع رابگذار برای وقتیکه زندگی تمام شد من 6برادر داشتم.بخاطر همینست که یاد گرفتم برقصم.موقعی که توی صف دستشویی بودم

جمعه 30 آذر 1386 - 9:00:01 AM