اگر مرد بینایی را در راه ببینی
نه با کلام به او سلام کن
نه با سکوت ( از : Zenrinkushu )
یک �مرد� ...
آه !
بین دو تا �زن� کشیده شد
یعنی که عشق از دو طرف آفریده شد
یک خطّ سرخ...
روی لب هر دو زن نشست
رنگِ تمامِ صفحه ی کاغذ پریده شد!
ازیک طرف صدایِ �تو را دوست دارَمَت�
از یک طرف �برو پی کارَت� شنیده شد...
o
نقّاش گفت که:
... گفت ... اين طرح آخر است
یک قطره رنگ روی لباسش چکیده شد،
مردِ میانِ بوم که حالا سیاه بود
در لا به لایِ خط خطیِ خود تنیده شد،
یک زن بدونِ مرد پر از لکّه لکّه شد
یک زن بدونِ آن دو نفر، خوب دیده شد!
ooo
نقاش گفت:
-�قیمت این ... این... برایتان ....�
o
زن � مرد � زن
o
...
تابلوی آخِر خریده شد.
این زخم ها تمام تنم را گرفته است
تنها نه تن ... که پیرهنم را گرفته است
- این زخم ها که مثل خوره توی انزوا
سلول آخر بدنم را گرفته است -
حسی لجوج بین من و تو نشسته است
از من " تو" را و از تو " منم " را گرفته است
از لابلای خاطره ها عطر غربتت
با باد آمده ... کفنم را گرفته است
|
زنی که صاعقه وار آنک ردای شعله به تن دارد
فرو نیامده خود پیداست که قصد خرمن من دارد
همیشه عشق به مشتاقان پیام وصل نخواهد داد
که گاه پیرهن یوسف نشانه های کفن دارد ... ( استاد حسین منزوی )
دوشیزه ی بالا بلند غمزه کشمیری
لب های تو یاقوتی و ابروت شمشیری
چشمان تو فیروزه ی اصل نشابوری
... و گونه هایت سیب های سرخ ازمیری
موهای تو یک ابشار سرد سرگردان
دستان من دو قایق غرق سرازیری
والتین والزیتون ... تو را من دوست می دارم
ای بوی زیتون در تنت ! بانوی انجیری !
دیوانه ای هستم که می گردد به دنبالت
دیوانه ای مانند موهای تو زنجیری ...
شاید بیابم در غزل ها یک نشان از تو
بانوی بانوهای دوران اساطیری
*
آخر شبی از دوریت در شعر می میرم
آخر شبی از دوریم در شعر می میری
درآغاز کلمه بود
و کلمه نزد خدا بود
و کلمه خدا بود ... (انجیل یوحنا)
صبر کنین بِرَم چوب زیرِ بغلمُ بیارم!
آخر شبی از دوریم در شعر می میری
حسی لجوج بین من و تو نشسته است
کیم وو چونگ، بنیانگذار شرکت دوو
اما من هیچوقت به یک پشه دل ندادم
45773 بازدید
54 بازدید امروز
11 بازدید دیروز
75 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian